عنایت امام حسین(شب جمعه بین الحرمین)

هر شب جمعه تا حدالامکان تمام سعیم بر این بود که مطلبی به یاد امام حسین با تیتر به رسم عاشقی سلام آقا درج کنم.

یکی از آرزوهام بوده و هست و دوست دارم این خواسته تکرار بشه...

این خواسته چیزی نبود به جز شب جمعه بین الحرمین...

در کمال ناباوری برنامه های ما طوری چیده شد که ما شب جمعه بین الحرمین بودیم.

از شدت شوق و ذوق و هیجان فقط اشک از چشمام میبارید عین بارونی که اون شب بین الحرمین مفاتیح خیس کرد...

اصلا انگار برنامه هارو یکی دیگه برای همه برنامه ریزی کرده بود.

وقتی داداشم گفت شب جمعه بین الحرمین هستیم از شدت ذوق و هیجان نمیدونستم چیکار کنم.

رسیدیم بین الحرمین از چشمام ناخودآگاه اشک میومد.اصلا دست خودم نبود.

رسیدیم بین الحرمین اول عبا کشیدم روی سرم و شروع کردم به گریه کردن یک دل سیر گریه کردم طوری که تمام اطرافیان هم زدن زیر گریه و بامن اونام هم گریه میکردن...

اصلا همین خودش یعنی عنایت امام حسین و حضرت زهرا...

کسی روضه نمیخوند...کسی ناله نمیکرد...اصلا بین الحرمین خودش روضه ست ...خودش ناله و اشک است...

فرصت غنیمت شمردم...شروع کردم خوندن دعای کمیل...درکمال ناباوری آسمانم با ما گریه میکرد...

#بین الحرمین

#شب_جمعه

#بارون

#دعا_کمیل

#گریه

#آرزو

اصلا خود شب جمعه بین الحرمین زیر بارون خودش یک آرزوی باورنکردنی بود برام...

امام حسین ممنونتم...زائری خسته...خاکی...با چشمانی پر از اشک...مارو پذیرفتی آقا...

در همین حال و هوا بودم که گفتم به امام حسین من با خدا مشورت کردم که از شما این موضوع بخوام و دعا میکنم که این موضوع ان شاءالله خیر بشه...ان شاءالله.صلوات